زبانحال امیرالمؤمنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها
شاعر : سید پوریا هاشمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل
رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من زهـرای من! حبـیبۀ من! مهربان من
میبینی از غمت چقدر میخورم زمین؟ دیگـر شـدم بـدون عـصا آسـمان من!
مانـده هـنـوز بـسـتر تو گـوشـۀ اتـاق با لالـهاش چکار کـنم بـاغـبـان من؟!
مانـدست چند تار مـویت بین شانهای چشمم که خورد تیر کشید استخوان من!
راحت بخواب درد کـشیدن تـمام شد! راحت بخواب، درد کشیده جوان من!
کابوس لحظههای علی نقش قبر توست فکرش به هم زده ست زمین و زمان من
چهل قـبر ساختم که نفهـمند هیچوقت آخـر کجـاست قـبـر تو راز نهـان من
گـفــتـم درِ جـدیـد بـسـازنـد بـعــد تـو تـا مـیخ ها دوبـاره نـگـیـرند جان من
حـالا دگـر تــمـام شـده امـتـحــان تـو حـالا دگـر شـروع شـده امتـحـان من
|